وقتی «فرهاد مهراد» دیگر نمی‌خواست فارسی بخواند

نهم شهریور ماه ۲۰ سال پیش، درست ساعت ۱ بامداد، فرهاد مهراد در بیمارستان «لیل» پاریس چشمانش را برای همیشه به روی این جهان بست و صاحب آن صدای معترض غمگین، ‌ عاقبت وقتی ۵۹ ساله بود، زیر خاک گورستان «تیه» فرانسه آرمید.

اما چرا فرهاد مهراد مهم است و چرا پس از ۲۰ سال هنوز درباره او صحبت می‌کنیم و می‌نویسیم؟

باید تحلیل عمیقی کرد تا بتوان به تعریف درستی از سبک خوانندگی او دست پیدا کرد. او به جز سلیقه خوب در انتخاب اشعار، بسیار درست و قابل تأمل در انتخاب موسیقی مناسب که حال و هوای صدای خودش را هم داشته باشد، تبحر داشت و از نظر دکلماسیون نیز هر واژه از شعرش را کاملا با مفهوم بیان می‌کرد به شکلی که معنای تلفیقی آن به گونه‌ای دیگر می‌شد.

او ترانه‌های بسیاری را به صورت بازخوانی و به زبان‌های مختلف خوانده است و همچنین ترانه‌هایی هم به زبان فارسی دارد. در هر حال چه زمانی که به زبان‌های دیگر  مثل انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، ارمنی و… می‌خواند و چه زمانی که به زبان فارسی می‌خواند، شیوه برخورد خاص خود را با کلمات داشت.

خودش در گفتگویی این طور می‌گفت:  «من همیشه در وهله اول اصرار دارم آهنگی را که به زبان دیگری است، اول ترجمه‌اش را بدانم و در صورتی که بعضی از کلمات برایم ناآشنا باشند با مراجعه به فرهنگ لغات معنای آن‌ها را متوجه شوم و دوم اینکه خیلی حساس هستم به زمانی که ترانه‌ای را به فارسی که زبان مادری‌ام است می‌خوانم، به گونه‌ای که دوست دارم مخاطب من تنها با یکبار گوش کردن ترانه آن را متوجه شده و بتواند بفهمد که چه می‌گویم.»

یکی از آثار معروف زنده‌یاد فرهاد مهراد «مرد تنها» است که با وجود اینکه سالهاست از زمان انتشار آن می‌گذرد اما هنوز هم قطعه محبوبی است و توسط مردم زمزمه می‌شود؟

«مرد تنها» چگونه ساخته شد؟

سال ۱۳۴۸ که فیلم رضا موتوری ساخته می‌شد، هم‌زمان با دوره‌ای بود که عصر فیلم‌فارسی در سینمای ایران خوانده می‌شد. این سینما در زمینه‌های گوناگون مشخصه‌ها و مولفه‌هایی داشت که با آن‌ها شناخته می‌شد. در زمینه موسیقی، استفاده از نوعی موسیقی عامه‌پسند و روحوضی که در فیلم با لب زدن و رقصیدن هنرپیشه که گاهی با حضور رقاص‌ها در کاباره‌ها همراهی می‌شد، از نشانه‌های فیلم‌فارسی‌ها بود. کیمیایی در پاسخ به این سؤال که چه هنگام ایده نوشتن ترانه و استفاده از آن بدون لب زدن هنرپیشه در فیلم مطرح شد گفته‌است:

«اواسط فیلمبرداری. وقتی اسفند (اسفندیار منفردزاده) گفت: چه کسی این ترانه را می‌خواند؟ یعنی کدام بازیگری این ترانه را می‌خواند و وقتی گفتم هیچ‌کس، باور نداشت که هیچ‌کدام از بازیگرها این ترانه را نخوانند و ما در فیلم آواز بگذاریم؛ یعنی حتی در سینمای فرنگ هم چنین نمونه‌ای نبود.»

مسعود کیمیایی و اسفندیار منفردزاده از کودکی با هم دوست و همکار بودند و این درک آن‌ها را از کار آسان می‌کرد؛ بنابراین ایده اولیه این هنجارشکنی در سینمای سال‌های پایانی دهه ۴۰ با مشورت و هم‌فکری کارگردان و آهنگساز شکل گرفت.

سپس پای افراد هم‌فکر دیگری نیز به این پروژه باز شد و شهیار قنبری به عنوان ترانه‌سرا به این جمع پیوست. بعد که ترانه نوشته شد این سؤال مطرح بود که چه کسی آن را بخواند؟ در مورد خوانندگانی که برای خواندن این ترانه نامزد شده بودند، روایت‌های مختلفی وجود دارد. گفته می‌شود که عماد رام برای خواندن این ترانه پیشنهاد می‌شود اما مسعود کیمیایی مخالفت می‌کند.

کیمیایی معتقد بود، یک ایده تازه و یک ترانه متفاوت، صدای تازه‌ای را هم طلب می‌کرد؛ بنابراین خیلی زود نگاه کیمیایی و منفردزاده به سوی فرهاد مهراد معطوف شد.

فرهاد پیش از خواندن ترانه «مرد تنها» تجربه ناموفقی در خواندن ترانه‌های فارسی داشت. ترانه «اگه یه جو شانس داشتیم» در فیلم «بانوی زیبای من» به پیشنهاد علی کسمایی (مدیر دوبلاژ فیلم) به فارسی ترجمه شد و با صدای فرهاد روی آهنگ اصلی فیلم خوانده شد.

فرهاد که تا پیش از آن ترانه فارسی نخوانده بود از نتیجه کار رضایت نداشت؛ بنابراین این ترانه هرگز با فیلم پخش نشد. به جای اجرای فرهاد، ترانه فیلم با صدای یک خواننده روسی اکران شد. هر چند که بعدها اجرای فرهاد روی صفحه ۳۴ دور در صفحه‌فروشی‌ها به فروش رفت.

وقتی «فرهاد مهراد» دیگر نمی‌خواست فارسی بخواند!

شرط فرهاد برای ضبط ترانه «مرد تنها»

به گفته اسفندیار منفردزاده فرهاد قسم خورده بود که دیگر ترانه فارسی نخواند بنابراین راضی کردن او برای خواندن یک ترانه فارسی دیگر کار سختی بود. گفت‌وگو با فرهاد بر سر این ترانه مدتی طول کشید و با اصرار منفردزاده، فرهاد در نهایت موافقت کرد با یک شرط این ترانه را بخواند. منفردزاده تعهد کرد به شرطی این ترانه را روی فیلم خواهد گذاشت که فرهاد از نتیجه کار راضی باشد و در غیر این صورت ترانه ضبط‌شده را پاک کند.

ضبط استودیویی «مرد تنها» با صدای فرهاد در استودیو «طنین» تهران به‌طور زنده انجام گرفت. آهنگ ترانه از پیش ضبط نشده بود و هم‌زمان با خواندن فرهاد، نوازنده‌ها در استودیو می‌نواختند. پس از ضبط، منفردزاده از فرهاد می‌خواهد که کمی منتظر بماند تا از کار کپی بگیرد و به او بدهد تا گوش کند اما فرهاد از نتیجه کار راضی بود و همان‌جا قبول می‌کند که ترانه در فیلم استفاده شود.

گفته می‌شود که ترانه «مرد تنها» از دیدگاه ساختار ترانه هم جریان‌ساز بود؛ چرا که این نخستین شعر بدون بی‌قافیه یا سپید بود که به ترانه تبدیل می‌شد. پیش از نوشتن ترانه، آهنگ توسط منفردزاده ساخته شده بود و قنبری بر روی موسیقی او ترانه را نوشت. او یک شب تا صبح در بالاخانه شرکت سینمایی پیام بر روی ترانه کار کرد و صبح که کیمیایی و علی عباسی (تهیه‌کننده فیلم) ترانه را شنیدند آن را پسندیدند و تأیید کردند.

ترانه «مرد تنها» هم‌زمان با اکران فیلم، بر روی صفحات موسیقی راهی بازار شد و آنچنان پرطرفدار شد که فرهاد به سرعت، مبدل به ستاره‌ای محبوب شد.  موسیقی متن فیلم رضا موتوری  که «مرد تنها» جزئی از آن بود، جایزه بهترین موسیقی متن فیلم را در جشنواره فیلم سپاس سال ۵۰ ۱۳ از آن خود کرد.

چرا «مرد تنها» محبوب است؟

در ترانه «مرد تنها» ما احساس تنهایی و غم را با تمام وجود احساس می‌کنیم و این یک ویژگی مهم در آثار زنده‌یاد فرهاد مهراد است که کلمات را با تمام بار عاطفی آن بیان می‌کند و این سبکی است که فرهاد در آن پیشرو است.