ماجرای تحرکات اخیر علی‌اف و رویای «ترکیه بزرگ»

«ترکیه بزرگ» این اصطلاحی است که از مدتی قبل به واسطه اظهارات الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان، بر سر زبان‌ها افتاده است و سر و صدای بسیاری در شبکه‌های اجتماعی ایجاد و تحلیلگران بسیاری را به خود مشغول کرده است. به ویژه که بعد از حمله به لاچین، رئیس جمهور آذربایجان در سخنان خود مجدد به این مسئله اشاره و تصرف لاچین را اولین گام برای این هدف معرفی کرد.

اما ماجرا از کجا آغاز شد؟

اواسط ماه گذشته در منطقه قره‌باغ کوهستانی میان نیرو‌های نظامی ارمنستان و جمهوری آذربایجان درگیری شدیدی رخ داد که منجر به کشته شدن یک سرباز و زخمی شدن تعدادی از نیرو‌های ارمنستانی شد. بعد از این رویداد دولت آذربایجان طی بیانیه‌ای اعلام کرد که در جریان عملیاتی تحت عنوان «انتقام» علیه «اقدامات تروریستی گروه‌های مسلح غیرقانونی ارمنی در سرزمین آذربایجان» اقدام به تصرف چند موضع استراتژیک کرده است.

از سوی دیگر نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، جلسه اضطراری شورای امنیت این کشور را تشکیل داد و ایروان با انتشار بیانیه‌ای از جامعه جهانی خواست تا به توقف «اقدامات تهاجمی» آذربایجان کمک کند که از سوی اتحادیه اروپا بدون پاسخ نماند و سخنگوی جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در بیانیه‌ای عنوان کرد که «کاهش تنش، احترام کامل به آتش‌بس و بازگشت به میز مذاکره برای جستجوی راه‌حل‌های مذاکره ضروری است»

بعد از آن تا امروز هر دو طرف، یکدیگر را به نقض آتش بس متهم کردند. طرف آذربایجانی مدعی است که نیرو‌های ارمنی در لاچین که تحت کنترل نیرو‌های حافظ صلح روسی بودند، به نیرو‌های آذربایجانی شلیک کرده‌اند و مقامات ارمنستانی هم مدعی هستند که آغازگر ماجرا و درگیری نظامی، نیرو‌های آذربایجانی بودند. اما در کنار این‌ها به عقیده برخی، مجموع تحرکات اخیر و دولت آذربایجان و نزدیکی آن‌ها به رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه تا حدود زیادی تامل برانگیز است.

اختلافات ایران و آذربایجان عمدتا ناشی از جوسازی است

تقابل ایران با آذربایجان و ترکیه در ارمنستاندر همین خصوص افشار سلیمانی، سفیر اسبق ایران در جمهوری آذربایجان عنوان کرد: «شهر لاچین بعد از پایان درگیری‌های نظامی در سال ۲۰۰۰ میلادی، در اختیار نیرو‌های حافظ صلح روسیه بود. در آن دوره با وساطت مسکو توافقاتی انجام شد و با توجه به اینکه روسیه تمایلی نداشت از منطقه خارج شود پیشنهاد داد و طرفین هم پذیرفتند. به هرحال همانطور که می‌دانید منطقه قفقاز جنوبی حیاط خلوت روسیه است و از سرمایه گذاری اقتصادی تا نظامی در آنجا سود می‌برد.»

وی ادامه داد: «طبق این توافق قرار بر این بود که تا چند سال آینده آذربایجانی‌ها مجدد اختیار لاچین را در دست بگیرند، اما جنگ روسیه و اوکراین و شرایط نابسامان مسکو در این جنگ منجر شده که روسیه تمام توجه خود را صرف اوکراین کند و همین مسئله باعث شد، آذربایجان زودتر از موعد وارد لاچین شود. البته این به معنی آن نیست که روسیه مخالفتی با حضور آذربایجان دارد بلکه پوتین با توجه به شرایط موجود ترجیح داد که خودش را کنار بکشد.»

این دیپلمات سابق تصریح کرد: «بنابراین نیرو‌های آذربایجانی تا بلندی شوشا هم پیش رفتند و می‌توانستند این منطقه مهم و استراتژیک را هم از آن خود کنند، اما تصمیم گرفتن در همان لاچین بمانند. البته این را هم بگویم که لاچین تا حدود زیادی طی این چند سال، به آذربایجان برگردانده شده بود، اما این بار به طور کامل آن را در اختیار گرفت. بعد از این اتفاق دولت آذربایجان به ساکنان لاچین که ارامنه سوری بودند و بخشی هم روس‌ها بودند، مهلت داد که لاچین را ترک کنند و آن‌ها هم تبعیت کردند.»

برخی بر این باورند که هدف ترکیه «زنگزور» است. ماجرا از این قرار است که طی این سال‌ها همواره تلاش شده است که ارمنستان را قانع کنند که یک کریدور از این منطقه کشیده شود

سلیمانی در پاسخ به این سوال که ترکیه در کجای این معادلات قرار می‌گیرد که تا این حد سعی کرده‌اند به آذربایجان نزدیک شوند، گفت: «برخی بر این باورند که هدف ترکیه «زنگزور» است. ماجرا از این قرار است که طی این سال‌ها همواره تلاش شده است که ارمنستان را قانع کنند که یک کریدور از این منطقه کشیده شود. اما مشکل اینجا است که دولت ارمنستان تاکید دارد که اگر قرار است از خاک این کشور استفاده شود باید با نظارت نیرو‌های این کشور باشد، اما طرف آذربایجانی اصرار دارد که نظارت بین المللی صورت پذیرد؛ بنابراین تا امروز نتوانستند به یک توافق دست پیدا کنند. با این حال ۳۱ آگوست قرار است نیکول پاشینیان، رئیس‌جمهور ارمنستان، الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان و شارل میشل، رئیس شورای اروپا در بروکسل جلسه‌ای با یکدیگر داشته باشند که سومین دیدار این مقامات است.»

او افزود: «در این نشست چهار دستور کار مورد بررسی قرار می‌گیرد. یکی همین مسئله کریدور زنگزور برای اتصال خاک جمهوری آذربایجان به نخجوان است. موضوع دوم تهیه پیش‌نویس پیمان صلح بین ایروان و باکو است. دو موضوع بعدی هم از سرگیری روابط سیاسی میان باکو و ایروان و تعیین حدود مرز‌های دوکشور است. اگر در این نشست به نتیجه برسند، هر دو کشور تمامیت ارضی یکدیگر را به رسمیت خواهند شمرد و دیگر ادعای ارضی علیه یکدیگر نخواهند داشت.»

این تحلیلگر مسائل منطقه قفقاز تاکید کرد: «حالا برخی تحلیلگران بسیار شتاب زده و بدون در نظر گرفتن شواهد می‌گویند با توجه به اینکه ترکیه با نخجوان مرز دارد، سعی می‌کند این کریدور از نخجوان کشیده شود به آذربایجان بیاید و از آنجا به دریای خزر و بعد هم به آسیای مرکزی وصل شود. ولی این تحلیل اشتباه است. زیرا الان هم عملاً ترکیه برای رفتن به آسیای مرکزی از آذربایجان و گرجستان استفاده می‌کند. از طرفی چرا باید چشم به نخجوان داشته باشد وقتی یک مرز طولانی با ارمنستان دارد؟ من به شما قول می‌دهم به محض اینکه آذربایجان و ارمنستان توافق کنند، یک توافق هم میان ترکیه با ارمنستان انجام خواهد شد.»

سلیمانی در خصوص اصطلاح دنیای بزرگ ترک که اخیراً علی اف بار‌ها به آن اشاره کرده است گفت: «باید به این نکته توجه داشت که به هرحال آذربایجان و ترکیه از نظر ژئوپولیتکی با یکدیگر متصل هستند. از سوی دیگر ارتباط نژادی با یکدیگر دارند؛ بنابراین این هدف یا خواسته، موضوع خاصی نیست. مادامی که این دو کشور (تحت هر عنوانی) به خاک ایران تجاوز نکنند، می‌توانند هر هدف یا خواسته‌ای را دنبال کنند. از سوی دیگر همانطور که من این حق را داریم فرهنگ خود را تبلیع و ترویج کنیم، آن‌ها هم از همین حق برخوردارند.»

وی در خصوص تنش‌ها میان ایران و آذربایجان تصریح کرد: «یکی از مشکلاتی که عمدتاً در ایران مشکل‌ساز می‌شود این است که همیشه یا زبان تهدید دیگر کشور‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهیم. یعنی کافی است حتی گمان کنیم که مشکلی میان ما و کشور دیگری وجود دارد، سریع در موضع تهدید قرار می‌گیریم. نمونه این مسئله ماجرای قره باغ بود. در آن دوره طرف آذربایجان نسبت به ورود چند تریلر ایرانی به خانکندی در منطقه قره‌باغ که در تصرف نیرو‌های ارمنستان قرار دارد اعتراض رسمی کرد و سفیر ایران را در باکو به وزارت خارجه فراخواند. آنقدر رویکرد ایران اشتباه بود که زمینه ساز بروز تنش‌های متعدد بین دو کشور شد. در حالی که اصلا ماجرا بزرگ و پیچیده نبود و اگر سفیر کارآمدی در این کشور داشتیم، می‌توانست شخصا ماجرا را حل و فصل کند، اما کار به مانور نظامی و… رسید.»

سلیمانی در پایان افزود: «اما دو ماه بعد، پس از آن همه هزینه و ایجاد تنش و اختلاف میان دو کشور، بخش‌نامه‌ای آمد که اجازه نمی‌داد تریلر‌های ایرانی به قره باغ بروند. می‌خواهم بگویم که اگر سیاست درستی در دستور کار قرار می‌گرفت نه نیازمند هزینه بود نه رابطه دو کشور را تیره و تار می‌کرد. تنها کافی بود ایران همان روز نخست که آذربایجان کاملاً قانونی و درست، خواسته بود تریلی‌های ایرانی به قره باغ نروند، ایران قبول می‌کرد، هیچ کدام از آن اتفاق‌ها رخ نمی‌داد.»