سیاستمداران نگذارند مشاورانشان بله قربان‌گو‌ شوند/ برخی اطرافیان فقط در پی حفظ جایگاه خود هستند

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: شاید غیرمتعارف باشد که به سیاستمداران اعم از آنان که در حکومت هستند یا بیرون آن توصیه شود، ولی با توجه به پدیده‌هایی که به‌طور مکرر شاهد آن هستیم بد نیست که به چند نکته اشاره کنم. اولین توصیه این است که هیچ اقدامی را بدون مشورت دوستان و همفکران یا حتی منتقدان خود انجام ندهید. دلیل اصلی برای این توصیه در ماهیت سیاست است.

یک هنرمند یا حتی فعال اقتصادی می‌تواند براساس درک و سلایق خود عمل کند، ریسک و خطر آن عمل را نیز می‌پذیرد. سود و زیان آن در درجه اول متوجه خودش است. در حالی که سیاست یک کنش فردی نیست، بلکه ناظر به خیر عمومی است و ماهیت آن بسیج نیرو برای تحقق هدف سیاسی است.

نابراین نمی‌توان خیر عمومی را بدون مشارکت و همراهی و مشورت با دیگران به سرانجام مطلوبی رساند. از سوی دیگر انجام مشورت نه تنها هزینه و زیان ندارد که سراسر سود است. در بدترین حالت به این نتیجه می‌رسید که برخلاف نظر همه مشورت‌ها، عمل کنید حتی در این صورت هم چیزی را از دست نداده‌اید، ولی در بیشتر موارد ممکن است به این نتیجه برسید که در تصمیم اولیه خود اصلاحاتی صورت دهید، یا حتی پشیمان از انجامش شوید.

به علاوه اگر در کاری مشورت کردید و دیدید که اکثریت قاطع مشورت‌دهندگان مخالف و منتقد نظر شما هستند، در این صورت حتی اگر به راه و تصمیم خود اطمینان دارید، باز هم در انجامش تردید کنید، زیرا اگر در کسب نظر موافق دوستان خود ناموفق بوده‌اید، به طریق اُولی در کسب نظر دیگران شکست خواهید خورد.

توصیه دوم این است که اگر به تصمیمی رسیدید که یقین دارید درست است و اطمینان دارید که در صورت کسب نظر، مشاوران شما هم آن را تایید و همراهی می‌کنند، باز هم ترجیح دارد که آن تصمیم را ابتدا به مشورت بگذارید و حتی سعی کنید که خود را در مقام منتقد با بی‌طرف تعریف کنید و همان تصمیم را از دلِ تایید مشاوران و همفکران‌تان استخراج کنید. اجازه دهید که آنان خودشان را صاحب این تصمیم بدانند. در این صورت با جان و دل از آن حمایت می‌کنند و برایش هزینه می‌دهند. در حقیقت اساس سیاست، همین جلب موافقت و نظر دیگران است.

سیاستمداری موفق است که حلقه‌های اولیه از اطرافیان خود را بیش از همگان همراه کند، مشروط بر اینکه انسان‌های مستقلی باشند. سیاستمداران نباید اجازه دهند که اطرافیان نسبت به آنان حالت افراد شیفته را پیدا کنند و به جای اینکه مشاوران و همراهان امین باشند تبدیل به بله قربان‌گو‌های بی‌خاصیتی شوند که نه در پی کمک به سیاستمدار مزبور، بلکه در پی حفظ جایگاه خود هستند.

سیاستمدارانی که بدون همراهی و مشورت و مشارکت همفکران و حامیان خود سیاست‌ورزی کردند، هنگامی که به مشکل برمی‌خورند، احساس تنهایی می‌کنند، زیرا همان اطرافیان حاضر به حمایت از او نیستند. یکی از نمونه‌های مشهور این ماجرا شاه بود که در سال آخر حکومت خود، احساس می‌کرد که بسیار تنهاست و سعی کرد از افراد جدیدی مشورت بگیرد.

او حتی انتقادات دوست قدیمی‌اش اسدالله علم را نیز نپذیرفته بود و او را به خرفتی متهم کرد. علت تنهایی شاه این است که قبلا هم تنها بود، خودش را تنها و ابرمرد تعریف کرده بود، در مدت محدودی که ایام به کامش بود، همه موفقیت‌ها را به پای خودش می‌نوشت و سرمست از پیروزی و غرور بود. روزی هم که شکست‌ها از راه رسیدند، تنها شد و بار همه آن‌ها بر دوش نحیف خودش سنگینی کرد.

توصیه سوم، یک توصیه محافظه‌کارانه است. بیش از آنکه سخن بگویید، بنویسید. سخنان خود را پیش‌تر تمرین کنید. اگر در اتخاذ موضعی یا اظهار مطلبی شک و تردید دارید، از بیان آن پرهیز کنید. به قول امام علی (ع)، تا حرفی را نزده‌ای سخن در بند توست؛ هنگامی که آن سخن را زدی، تو در بند سخن خواهی بود. برای همه ما پیش آمده که از گفتن حرفی نادرست یا نابجا پشیمان می‌شویم. ولی بازگرداندن آب رفته به جوی بسیار سخت و پرهزینه است. در امر سیاست باید محتاطانه‌تر رفتار کرد، زیرا در امور فردی هزینه‌های اشتباه را خود فرد می‌پردازد، ولی در امور سیاسی سخن اشتباه موجب هزینه عمومی و جمعی می‌شود و بالطبع باید محتاط‌تر بود.

سیاستمدارانی که اعتماد به نفس کافی و واقعی دارند به‌طور معمول بی‌نیاز از این توصیه‌ها هستند، چون به صورت غریزی چنین رفتار‌هایی را دارند، مشکل در سیاستمدارانی است که در عمق وجودشان فاقد اعتماد به نفس هستند ولی در ظاهر خود را دارای اعتماد به نفس فراوان نشان می‌دهند، در حالی که حتی آمادگی و توانایی اقناع یا کسب مشورت از اطرافیان خود را ندارند.